ان شاء الله فردا عازمم.تا حالا کم نرفتم اما این دفعه دقیق نمی دونم که چرا ولی یه حس خاصی دارم.از اول تعطیلات تا حالا 10 کیلومتر هم از شهر دور نشدم ولی حالا دیگه اگه خدا بخواد میخوام برم زیارت.دلم لک زده واسه خوندن زیارت نامه.دلم میخواد یه ساعت زل بزنم به ضریح چشم نواز بی بی.دلم می خواد سرم رو بزارم پایین پاش و باهاش درد دل کنم،بهش بگم اومدم تا راه رو نشونم بدی.بهش بگم اومدم که اختارمو بدم دستت که هر جا دوست داری ببریم.دوستت دارم بگم:شما بهتر از اونجوری هستید که من می خوام،من رو اونجوری کنید که خودتون می خواید.
هنوزم باور نمیشه با این همه سنگینی بار گناهم داره میطلبتم.خدا کنه...
دعام کنید