سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان روزى درویشان را در مالهاى توانگران واجب داشته . پس درویشى گرسنه نماند جز که توانگرى از حق او خود را به نوایى رساند . و کردگار ، توانگران را بازخواست کند از این کار . [نهج البلاغه]

درد و دل

 
 
دو نامه به...(دوشنبه 87 فروردین 12 ساعت 8:44 عصر )

به نامش

خدا سلام

به خودت قسم که خیلی شرمندتم.آخه این که رسمش نبود.هر چی خوبی کردی به جاش من به تو ظلم کردم.«ظلمت نفسی»
خودت میدونی.اصلا لازم نبود بهت بگم چون میدونستی.اگه هم میگم به خاطر اینه که یه کم دلم سبک بشه.این جا یه جور دیگس.روز اولی که اومدم اینجا هدفم همین بود که هرچی حرف توی دلمه تا اونجایی که ممکن باشه برات بنویسم.
همه چیز رو میدونی.میدونی چه غلطایی کردم.خیلی زیاده مگه نه.خیلی بزرگه مگه نه.ولی فقط اینو میدونم که از رحمت واسعه ی تو خیلی خیلی کمتره.اصلا نسبتشون از قطره و دریا هم... .نمی دونم.یه جورایی مضطربم.خیلی سخته.فکر کنم قبلا هم گفتم.خیلی سخته با یکی حرف بزنی که از همه چیز چه اون چیزایی که اتفاق افتاده و میفته و چه از تک تک حرفات خبر داره.فقط می تونم اجمالا بگم که شرمندتم.تو رو خودت ببخشم... .

 

به نامش

آقا سلام

هر چی گفتم زدم زیرش.مگه نه؟ هر چی خوبی کردی(راهم دادی.بیرونم نکردی...)من بدی کردم مگه نه؟فقط آقا می خوام بگم:

آقا خودم میدونم دل تو رو شکستم:::نون و نمک رو خوردم نمکدونو شکستم

آقا فقط یه چیزی:شما که قرب داری شما که دستت میاد منت رو بر من تموم کن.یه کاری کن-نمیدونم توفیق بده،کمکم کن-گناه نکنم.خودت میدونی آقا جون.همون موقع یادم افتاد که هیچ چیز جز عمل خود من ،من رو از شما دور نمیکنه.چه قدر من بدم.چه قدر گنه کارم.

آقا جون.این جون نا قابلم فدای خاک پای نوکرای عزیزت،فقط بهم بگو که این همه بدی که کردم می بخشی.بگو این قدرا هم ازت دور نیستم.جون مادرت...

 

یک دعا:خدا یا ما را شامل دعای خیر مقربانت قرار بده.الهی آمین







بازدیدهای امروز: 3  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 14165  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «